شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
|
786 تاسیس کربــــلا ، نه فقط بهر ماتـــم است دانـش ســــرای مکتـــــب اولاد آدم اســــت از خیــــــمه گاه سوختـــــه تا ساحل فــرات تعــلیــم گاه رهبــــر خـــلق دو عالــــم است ابهـام امر بین ، که به یک نصف روز خون جشـــن و عـــزای قاســــم داماد ، توام است اصغـــر به سوی معرکه رفتن ، به دوش باب درســی پـــی حصــول حقـــــوق مسلم است هر قطره خـــون ز حنجر آن طفل شیرخـوار بر زخــم های پیــکر اســــلام ، مرهـــم اســت زینـــب چو دید نعـــش برادر ، خطـــاب کرد: بر خیز بین ، که بعد تو ما را که محرم است بلخـــی خــوش باش ، که تعـریف بحر عشــق بیرون ز حد قـدرت و نیــروی شبنـــم است شاعر : سید میر اسماعیل بلخی ( ره ) شادی روح و علو درجات شاعر صلوات ...
برچسبها: 786
پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها: 786
زهرا همان که در سحر آفریدنش شرح فضائلش همه عین عبادت است
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها:
786
اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
شعر : آیت الله وحید خراسانی سلامتی و علو درجات ایشان صلوات برچسبها: [ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , فاطمه زهرا , آئینی , فاطمیه , مرجع , زیبا , شعر آقای وحید, ] [ 13:21 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
786
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها:
786
بانو سلام ! نام تو را بوسه می زنم
شاعر :ابراهیم قبله آرباطان
سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها: 786
دستی سوی آسمان رفت ... بر صورتی آشنا خورد ... زهرا روی خاک غلطید ... سیلی به روی خدا خورد ...
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
اللهم العن صنمی قریش اللهم العن الجبت و الطاغوت
برچسبها: 786
شاعر : استاد علی انسانی
علو درجات شاعر صلوات ...
جوینی استاد ذهبی ... و از اساتین علمای اهل سنت از رسول خدا چنین روایت میکند که : روزی پیامبر نشسته بود که حسن بن علی بر او وارد شد دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد اشک آلود شد سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد مجددا پیامبر گریست ... در پی آن دو فاطمه و علی بر پیامبر وارد شدند ... اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد ... وقتی از پیامبر علّت گریه بر فاطمه ( سلام الله علیها ) را پرسیدند ... فرمود : و انّی لما رایتها ذکرت ما یصنع بها بعدی کانّی بها و قد دخل الّذل فی بیتها و انتهکت حرمتها و غصب حقها و منعت ارثها و کسر جنبها و اسقطت جنینها و هی تنادی یا محمّداه ... فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث ... فتکون اوّل من یلحقنی من اهل بیتی ... فتقدم علّی محزونه مکروبه مغمومه مغصوبه مقتوله ... فاقول عند ذالک اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذلّل من اذلّها و خلّد من نارک من ضرب جنبها حتّی القت ولدها .... فتقول الملائکه عند ذالک آمین
فرائد السمطین ج 2 ص 34 و 35
ترجمه : رسول خدا فرمودند : زمانی که فاطمه را دیدم به یاد صحنه ای افتادم که بعد از من برای او رخ خواهد داد ... گویا می بینم که ذلّت وارد خانه او شده .. حرمتش پایمال گشته .. حقّش غصب شده .. از ارث خود ممنوع گشته .. پهلوی او شکسته شده و فرزندی که در رحم دارد سقط شده .. در حالی که پیوسته فریاد می زند : وا محمّداه ... ولی کسی به او پاسخ نمی دهد .... کمک می خواهد امّا کسی به فریادش نمی رسد ... او اوّل کسی است که از خاندانم به من ملحق می شود ... و در حالی بر من وارد می شود که : محزون و گرفتار و غمگین و شهید شده است .... و من در آن هنگام می گویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده .. کیفر ده هر که حقّش را غصب کرده .... خوار کن هر که خوارش کرده .. و در دوزخ جاودان کن هر که آنقدر به پهلویش زده که فرزندش را سقط کرده است و در آن هنگام ملائکه آمین می گویند
صفدی از اعاظم علمای اهل سنّت است وی چنین نقل میکند که : انّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتّی القت المحسن من بطنها ... عمر در روز بیعت آنقدر به شکم فاطمه ضربه زد که منجر به سقط شدن محسن شد
الوافی بالوافیات ج 5 ص 347
ابن حجر عسقلانی و شمس الدّین ذهبی که از استوانه های علمای اهل سنت و علی الخصوص در زمینه تاریخ اسلام بسیار مورد قبول و مراجعه اهل سنت هستند در لسان المیزان عسقلانی و میزان الاعتدال از ذهبی می نویسند :
انّ عمر رفس فاطمه حتّی اسقطت بمحسن عمر به فاطمه لگد زد ... که موجب سقط محسن گردید
لسان المیزان ج 1 ص 268
برچسبها: [ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:حضرت زهرا , فاطمیه , غربت , شعر , علی انسانی , شهادت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ), ] [ 21:20 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
لهفي لها لقد اضيع قدرها حتي تواري بالحجاب بدرها [5] . تجرعت عن غصص الزمان ما جاوز الحد من البيان [6] . و ما اصابها من المصاب مفتاح بابه حديث الباب [7] . اتضرم النار بباب دارها و آيه النور علي منارها [8] . و بابها باب نبي الرحمه و مستجار كل ذي ملمه [9] . ما اكتسبوا بالنار غير العار و من ورائهم عذاب النار [10] . ما اجهل القوم فان النار لا تطفي نور الله جل و علا [11] . لكن كسر الضلع ليس ينجبر الا بصمصام عزيز مقتدر [12] . اذرض تلك الا ضلع الزكيه رزيه لامثلها رزيه [13] . و من نبوع الدم من ثدييها يعرف عظم ماجري عليها [14] . و جاوزوا الحد بلطم الخد شلت يد الطغيان و التعدي [15] . و احمرت العين و عين المعرفه تزرف بالدمع علي تلك الصفه [16] . و الاثر الباقي كمثل الدملج في عضد الزهرا اقوي الحجج [17] . و ركز نعل السيف في جنبيها اتي بكل ما اتي عليها [18] . الباب و الدما و الجدار و لست ادري خبر المسمار [19] . شهود صدق مابها خفا سل صدرها خزانه الاسرار [20] .
اهكذا يصنع بابنه النبي
حرصا علي الملك فيا للعجب !!!
شاعر : مرحوم آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی ) هدیه به روح بزرگوار شاعر صلوات
اللهم صلِّی و سلّم و زد و بارک علی السیده الجلیله الشهیده ذات الاحزان طویله ... المجهوله قدرها... المخفیه قبرها... المغضوبه حقها ... المکسوره ضلها ... المقتوله جنینها ... المضروبه وجهها ... المجروحه عینها ... المظلومه بعلها ... الانسیه الحوراء ... امّ الائمه النقباء النجباء ... بنت خیر الانبیاء ... سیده الانساء ... بتول العذراء ... فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) اللهم اللعن ابابکر و عمر و عثمان ... برچسبها:
786
سينه اى كز معرفت گنجينه اسرار بود نقطه پرگار وحدت ، مركز مسمار بود
شاعر : آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی ) علو مقامات و درجات شاعر صلوات ...
لعن الله قاتلی فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها )
برچسبها: [ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:حضرت زهرا , فاطمیه , کمپانی , غروی اصفهانی , گنجینه اسرار , شعر , , ,, ] [ 21:49 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله
یوسف رحیمی سلامتی شاعر صلوات برچسبها: 786
مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام دانه سرشک دیده و ناله شده ترانه ام من که دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان دود به آسمان رود از در آستانه ام اجر رسالت نبی ثبت شده به صورتم محفل غربت علی گشته محیط خانه ام زنده ترین شهود من این بدن کبود من من به محبّت علی عاشق تازیانه ام من که بهشت احمد و باغ بهار حیدرم مانده ز سیلی خزان بر گل رو نشانه ام سرو ز پا نشسته ام طائر پر شکسته ام قاتل سنگدل مرا کشته کنار خانه ام من و حمایت از ولی گواه باش یاعلی شهید اوّل تو شد محسن ناز دانه ام هر چه عدو زند مرا رها نمی کنم تو را گر چه ز کار اوفتد بازو ودست و شانه ام درد ، مرا کشد ولی نیست به غیر یا علی زمزمه شبانه و گریه عاشقانه ام
شاعر : استاد سازگار ( میثم ) سلامتی استاد صلوات ...
برچسبها: [ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:حضرت فاطمه زهرا , صدیقه شهیده , بنت رسول الله , در سوخته , فاطمیه , آشیانه, ] [ 2:18 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی ؟ اگر ز لانه می روی چرا شبانه می روی ؟ قرار من ، شکیب من ، مهاجر غریب من فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی حیات جان ، امید دل ، علی بود ز تو خجل که با کبودی بدن ز تازیانه می روی کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات ؟ که موی زینبین خود نکرده شانه می روی همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی فتاده بر دلم شرر که تو در این دل سحر ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی ( میثم ) از چه واهمه تو راست مهر فاطمه به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
شاعر : استاد غلامرضا سازگار سلامتی امام زمان صلوات سلامتی استاد صلوات
برچسبها: [ سه شنبه 13 ارديبهشت 1390برچسب:حضرت فاطمه زهرا , صدیقه شهیده , بنت رسول الله , در سوخته , فاطمیه , آشیانه, ] [ 23:4 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
مادر پهلو شکسته ...
از چه تنها می روی ای مادرم ؟ می بری تاب و توان از پیکرم بی تو بابا بی سپاه و لشکر است نام تو آرام جان حیدر است ای تو را مسکین گدا روح الامین از چه مادر می نشینی بر زمین ؟ ناله هایت هوشم از سر می برد قوّت از زانوی حیدر می برد ای تو بر کرّوبیان فرمانروا ... زینت عرش برین ... عشق خدا پیش چشمان علی زاری مکن خون ز چشمان پدر جاری مکن ای که هستی کوثر پروردگار پیش بابا رخ مگردان آشکار! مادر ما نو جوان است ای خدا نیست وقت رفتنش از پیش ما او ولایت را تجلّی می دهد قلب بابا را تصلّی می دهد زینب غمدیده طفلی بیش نیست بهر مادر طاقت دوریش نیست ...
شاعر : سید عبد الرضا هاشمی
نوازش کن ...
مرا آتش مزن با این سکوت بی امان خود به سویم خیره شو با دیدگان مهربان خود بکش دست نوازش بر سر طفلان گریانت نوازش کن یتیمان را به دست نیمه جان خود مکش آهی که می سوزد پر جبریلیان در دم مکن نفرین و عالم را بگیر اندر امان خود بیا ای سرو من قد راست کن ... آخر جوانی تو مزن با تیر حسرت بر دل از قدّ کمان خود مکن همچون پدر شق القمر با چادر خاکی بیا بردار حائل را از آن نیم نهان خود به تلخی جان مده بر دیدگان زینب خردت مکن در عرش اعلی ذات حق را نوحه خوان خود سکوتت هستی ام را سوخت زهرا ... خیز و جاری کن بجز آه جهانسوزت کلامی بر زبان خود دمی بنما درنگ آهسته تر از خانه من رو نه از بهر من ... از بهر وداع کودکان خود به جان مهدی ات بی بی من بی آبرو را هم به روز حشر بشمار از صف دلدادگان خود خدا را شاهد ای بی بی نمایم فخر بر هستی اگر روزی مرا هم دانی از خیل سگان خود زبانم لال اگر خوانم تو را مادر که من پستم ولیکن مادری کن ... هاشمی را ده نشان خود
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
مدرک جنایت ...
محسن هنوز نامده ... با من وداع کرد با جان خویش از من و حیدر دفاع کرد او مدرک جنایت آن ناسپاسهاست در غایت ظهور به ظاهر ولی خفاست این غنچه ناشکفته ز گلزار پا کشید نقشی عجب به صفحه پندارها کشید او در کنار فاطمه ... خود یک سپاه بود تنها صلاح جنگی او ... لفظ آه بود او دردهای فاطمه را درک می نمود از روی جبر فاطمه را ... ترک می نمود ای آسمان نشین که به خاک غم آمدی بر نخل صبر فاطمه چون میثم آمدی رفتی ولی هنوز نبوسیده مادرت ... لا لا نخوانده خواهر غمدیده بر سرت باور نمی کنم که تو من را رها کنی گلبرگ یاس را ز کنارش جدا کنی دیگر بس است هاشمیا دم فرو ببر از شرح این حکایت غمناک در گذر ...
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی اللهم العن الجبت و الطاغوت ...
برچسبها: [ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:حضرت فاطمه زهرا , صدیقه شهیده , بنت رسول الله , در سوخته , فاطمیه , آشیانه , محسن, ] [ 3:52 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
ماجرای کوچه ها ...
حسن جان ! تو در کوچه ها بوده ای تو روی کبود مرا ... دیده ای تو دیدی که سیلی به رویم نشست تو دیدی که در ... سینه ام را شکست تو دیدی که دست علی بسته بود تو دیدی که بی یاور و خسته بود به بابا مگو قصّه کوچه را ... که می سوزد از شرح آن ماجرا
شاعر : سید عبد الرضا هاشمی
قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) : یا فاطمه من صلّی علیک غفر الله له ... ای فاطمه هر کس بر تو صلوات فرستد خداوند او را بیامرزد البحار ج 43 ص 55
نور جلال
سراپای نور جلال است زهرا که آئینه ذوالجلال است زهرا الا ایّها الناس ! باشید آگاه که چون ذات حق لایزال است زهرا هنوز از پی قرنهای پیاپی به ذهن بشر ... یک سوال است زهرا وجودیست ممتاز از هر وجودی که کنکاش ذاتش محال است زهرا ز دیوار و از درب سوزان بپرسید چرا سرو قدش هلال است زهرا زبان در کش ای هاشمی ... بی سر و پا که خارج ز حد مقال است زهرا
شاعر : سید عبد الرضا هاشمی صلّی الله علی الجوهر القدسیّه فی تعیّن الانسیّه الصدیقه الشهیده فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها )
برچسبها: [ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:حضرت فاطمه زهرا , صدیقه شهیده , بنت رسول الله , در سوخته , فاطمیه , آشیانه , سیلی, ] [ 3:30 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
روی پنهان می نمود ...
فاطمه می سوخت از داغ علی شعله می افروخت در باغ علی از عزیزان روی پنهان می نمود مرتضی را شعله بر جان می نمود شاخه یاس علی در دود بود دشمنش جانی تر از نمرود بود فاطمه نور دو چشم مصطفاست فاطمه ناموس مستور خداست وای از آن ساعت که زهرا دم زند عرش را با ناله ای بر هم زند رو کند بر جانب بابای خویش گوید : ای بابا ! ببین زهرای خویش! یا رسول الله بنگر سوی من بعد تو گردید نیلی روی من یا رسول الله ! پهلویم شکست کشتی آل نبی بر گل نشست یا نبی الله ! طفلم شد هلاک محسنم نشکفته پنهان شد به خاک ... باز در وصف علی لب وا کند عالمین را غرق در غوغا کند کین علی دست خدای اکبر است او وصیّ بر حق پیغمبر است او خدای غیرت و مردانگیست او نماد عزّت و فرزانگیست ای شما نامردمان بی همتّان جمع گردیدید بر دور سگان ؟! این سگان هار با ما دشمنند بر سرای وحی آتش می زنند آی مردم ! پس چه شد عهد غدیر ؟ آنکه بستید از صغیر و از کبیر از چه رو با ما عداوت می کنید ؟ جور و عصیان ظلم بی حد می کنید خانه ما مهبط وحی خداست آشیان عرشیان کبریاست خانه ما قبله گاه انبیاست آیه تطهیر خود در شآن ماست تابش خورشید از دستور ماست کرسی و لوح و قلم از نور ماست من برئ ام از گناه و سهو و عیب سینه من مخزن اسرار غیب با رسول الله صحبت می کنم از شما مردم شکایت می کنم خواهم آندم گفت با میر عرب اینکه هستم زان دو ملعون در غضب خشم من خشم جناب مصطفاست خشم او خشم خدای کبریاست وای مادر ! مادر غم پرورم از غمت اینجا گریبان می درم می زنم سیلی به روی خویشتن تا شود بیرون ز جان من بدن کاش می بودم میان کوچه ها تا کشم مانند سگ آن هرزه را یا رب آتش بر دل و جانم گرفت خون توان دید چشمانم گرفت سوختم یا رب به حقّ فاطمه بر کروب شیعیان ده خاتمه این زمان هم بی سبب وهابیان می کشند از کینه جمع شیعیان جرم ما باشد تولّای علی حبّ آل و دوستان آن ولی هاشمی را سر ببرید از قفا راس او سازید از پیکر جدا تار و پودش را بسوزان ای عدو بر نما بیرون زبان از حلق او بند بندش را جدا بنما ز هم باز می گوید به صوت زیر و بم لعن حق ب منکران آن ولی با علیّم با علیّم با علیّ
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) بر قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها لعنت ...
برچسبها: [ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:حضرت فاطمه زهرا , صدیقه شهیده , بنت رسول الله , در سوخته , فاطمیه , آشیانه , سیلی, ] [ 3:3 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
دو باره باز شب شد و دلم دوباره پر کشید به دفتر خیال من بزرگ عکس در کشید علی میان خانه و به دور اوست کودکان ز سرو قد فاطمه به پشت در سپر کشید به پشت در که فاطمه گرفته بود ... میخ در به روی درب خانه اش زبانه شرر کشید میان قلب فاطمه غمی به وسعت جهان غم غریبی علی و رفتن پدر کشید گلی به نام محسن از میان باغ فاطمه نیامده به حالت فراق در گذر کشید چو دید هاشمی غم تو را در آن خیال شب ز جام دیده خون چکاند و آه از جگر کشید ...
شاعر : سید عبد الرضا هاشمی
قال موسی بن جعفر ( علیه السلام ) فی حقّ جدّته الزهرا ( سلام الله علیها ) : انّها صدّیقه شهیده حضرت موسی بن جعفر در مورد جّده اش زهرا ( سلام الله علیها ) فرمود : ایشان صدیقه شهیده هستند
برچسبها: [ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:پشت در سوخته , فاطمیه , شهادت حضرت زهرا , مظلومیت , ولایت , عصمت , اجر پیامبر, ] [ 2:47 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |